تا همین چندی پیش، هر اشارهای به مقررات، صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) یا قوانین مرتبط با بلاکچین در واشنگتن، به سرعت تأثیر خود را بر بازارهای جهانی و میزهای معاملاتی نشان میداد.
اما اکنون، با شدت گرفتن کندیهای نظارتی و در حالی که سایر حوزههای قضایی عملکرد خود را بهبود میبخشند، باید پرسید: آیا ایالات متحده همچنان مرکز دنیای رمزارز است؟
چرا ایالات متحده زمانی سلطه داشت؟
سه رکن اساسی، پایههای برتری آمریکا در حوزه رمزارز را شکل میداد:
-
قدرت نظارتی: نهادهایی مانند کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC)، کمیسیون معاملات آتی کالا (CFTC) و وزارت خزانهداری ایالات متحده، سالهاست در تعیین حدود قانونی، ممنوعیتها و نحوه طبقهبندی داراییها نقش تعیینکنندهای داشتهاند. احکام صادرشده از سوی این نهادها اغلب در سطح بازارهای جهانی بازتاب یافته و مسیر فعالیت سایر کشورها را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
-
قدرت نهادی: بانکهای والاستریت، صندوقهای پوشش ریسک (هج فاندها) و بازیگران سنتی بخش مالی، بهسرعت وارد حوزههایی همچون بیتکوین، اتریوم و زیرساختهای دارایی دیجیتال شدند. آمریکا همچنان میزبان بسیاری از بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری رمزارزی و شرکتهای پیشرو فینتک است.
-
عمق بازار و نقدشوندگی: مبادلات و بازارهای رمزارزی ایالات متحده همچنان حجم گستردهای از معاملات را در خود جای دادهاند. در شرایطی که صندوقهای ETF جهانی در حوزه رمزارز شاهد جذب سرمایه بیسابقهای هستند، بخش عمدهای از این سرمایهگذاریها از مسیر نهادها و کانالهای تحت سلطه آمریکا جریان مییابد.
این مزایای ساختاری، برای مدتی طولانی به ایالات متحده اجازه داد تا قواعد بازی را تعیین کند و دیگران به تبعیت از آن بپردازند تا امروز.
جایی که آمریکا عقب مینشیند، دیگران در حال پیشروی هستند
مقررات = نفوذ
ایالات متحده اکنون با یک دوراهی مواجه است: از یک سو قدرت عظیمی در دست دارد، اما از سوی دیگر، بیعملی، تأخیر در تصمیمگیری و ارسال سیگنالهای متناقض، این قدرت را تضعیف کردهاند. نقش SEC در طبقهبندی داراییها، اجرای احکام و تغییر در اولویتها باعث شده خروجیهای سیاستگذاری کمتر قابل پیشبینی باشند.
در همین حال، کنگره در سال 2025 «قانون GENIUS» را برای تنظیم مقررات داخلی استیبلکوینها تصویب کرد. این گامی مثبت به شمار میرود، اما دامنه آن محدود بوده و رویکردی بیشتر واکنشی دارد تا پیشدستانه و آیندهنگر.
در نقطه مقابل، سایر مناطق جهان با سرعت بیشتری در حال پیشروی هستند. چارچوب نظارتی MiCA در اتحادیه اروپا، شفافیت روشنی در خصوص صدور داراییها و دریافت مجوزها برای شرکتها فراهم میسازد. حوزههای قضایی دوستدار رمزارز، مانند امارات متحده عربی، سوئیس و سنگاپور، مسیرهای نظارتی شفاف، مشوقهای مالیاتی و زیرساختهای حمایتی مؤثری ارائه کردهاند.
وقتی شفافیت قانونی با سرعت بیشتری در خارج از آمریکا محقق میشود، رهبری نیز بهتدریج جابهجا میشود.
سرمایه، جهانی است
سرمایه در انتظار کنگره نمیماند. سرمایهگذاران بینالمللی بهدنبال بازدهی و انعطافپذیری بیشتر هستند و سرمایهها به سمت کشورهایی روانه میشوند که مسیر انطباق قانونی در آنها شفافتر است. گسترش فعالیت صرافیهای رمزارزی در خارج از ایالات متحده و انتقال مدیران صندوقهای سرمایهگذاری به سایر نقاط جهان، نشانهای است از بازتوزیع احتمالی نفوذ در این حوزه.
تاخیرهای سیاسی و ابهامهای سیاستگذاری
هر بار که در واشنگتن بنبستهای سیاسی پدید میآید — از جدالهای بودجهای گرفته تا تعطیلی دولت و قفل شدن روندهای قانونی — این بیثباتی به حوزه رمزارز نیز سرایت میکند. پروژههای وابسته به ایالات متحده متوقف میشوند، عرضههای جدید به تعویق میافتند و مؤسسات مالی در خصوص میزان حضور و ریسکپذیری خود تجدیدنظر میکنند. این شکافها، فرصتهایی برای صرافیها و پروتکلهای خارجی فراهم میسازد تا جای خود را در بازار تثبیت کنند.
این تحولات چه معنایی برای رمزارز در سطح جهانی دارد؟
غیرمتمرکز بودن اهرمها به این معناست که پروژهها، صرافیها و سرمایه اکنون بیش از هر زمان دیگری آزادی دارند تا به سمت مناطقی بروند که مقررات در آنها روشنتر، حمایتیتر و قابل پیشبینیتر است. ایالات متحده همچنان میتواند نقش پررنگی ایفا کند، اما دیگر تنها بازیگر اصلی صحنه نیست.
در همین حال، مناطق رقابتی در حال ظهور هستند که خود را بهعنوان پایتختهای جدید در اقتصاد رمزارز معرفی میکنند و موفق به جذب شرکتها و کاربران جهانی شدهاند.
البته، نفوذ ایالات متحده هنوز اهمیت دارد. یک تغییر در سیاست، یک حکم جدید از سوی SEC، یا تصویب یک لایحه تازه، همچنان میتواند امواجی را در بازارهای جهانی ایجاد کند — هرچند واکنشها به آن دیگر یکدست نیست.
آنچه اکنون در حال شکلگیری است، جهانی چندمرکزی است؛ جایی که قدرت رمزارز میان چندین قطب تقسیم شده و هر یک بر اساس ویژگیها و مزیتهای مقرراتی خاص خود، نقشآفرینی میکند.
سخن پایانی
ایالات متحده دیگر بهتنهایی مرکز دنیای رمزارزها نیست، اما همچنان نقشی کلیدی دارد. ظرفیت نظارتی، قدرت مالی و میراث نهادیاش همچنان تأثیرگذار است. با این حال، در جهانی که سایر مناطق در حال تقویت جایگاه خود هستند، آینده بهسمت چند قطبی شدن حرکت میکند — پایتختهایی در نقاط مختلف جهان، نه فقط در واشنگتن دیسی.
در سال 2025، "مرکز بودن" جایگاهی نیست که به شکل پیشفرض به کسی تعلق بگیرد؛ بلکه باید آن را هر روز و با عملکردی مؤثر به دست آورد.

